مذهبی
بابا دیگه جراحی بینی و بوتاکس و غیره ور افتاد دختر برای حل مسئله استاد رفت پای تخته;لبه چادرش روی زمین کشیده میشد
نظرات شما عزیزان:
از این به مردم تو چششون نگین می کاران تا چششون برق بزنه:|
بچه ها به شریفی بسپریم لازم نیس امروز کلاس جارو بزنه(خنده کلاس)
دختر خیلی جدی و اروم برگشت و رو به پسر گفت:
پس کی میخواد تو رو جمع کنه!؟
(همون صداها این بار بلندتر خندیدن!!)
پسر یه چشمک به دختر پشت سری انداخت روشو برگردوند و با نیشخندی گفت:
منم سارا دختردایی
ساعت21:51---22 مرداد 1393
درود برشرف اون دختر
دمش جیز
نوشته شده در جمعه 20 تير 1393ساعت
16:7 توسط زینب السادات|